امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Exception

ɪkˈsepʃn ɪkˈsepʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    exceptions

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
استثنا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Almost every general rule has its exceptions.
- تقریباً همه‌ی قوانین کلی دارای استثناهای مربوط به خود هستند.
- A teacher should make no exception among his students.
- معلم نباید میان شاگردانش استثنا قائل شود.
- Eight of the pups were beautiful, the only exception was a potbellied little male.
- هشت تا از توله‌سگ‌ها زیبا بودند و یگانه استثنا یک توله‌ی نر شکم گنده بود.
noun uncountable
اعتراض، رد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exception

  1. noun leaving out
    Synonyms: barring, debarment, disallowment, excepting, exclusion, excusing, expulsion, noninclusion, omission, passing over, rejection, repudiation, reservation
    Antonyms: admittal, admittance, allowance, inclusion
  2. noun special case; irregularity
    Synonyms: allowance, anomalism, anomaly, departure, deviation, difference, dispensation, eccentricity, exemption, freak, inconsistency, nonconformity, oddity, peculiarity, perquisitor, privilege, privileged person, quirk
    Antonyms: normality, regularity, usualness

Collocations

Idioms

  • make an exception

    استثنا قائل شدن

  • take exception (to)

    1- اعتراض کردن، واخواست کردن، چخیدن

    2- آزرده شدن (مثلاً از حرف کسی)، برخوردن (به حیثیت و غیره)

ارجاع به لغت exception

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exception» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exception

لغات نزدیک exception

پیشنهاد بهبود معانی