شکل جمع:
inconsistenciesناهماهنگی، ناسازگاری، مغایرت، تضاد، تناقض
(شخص) بیثباتی، گوناگونی مزاج
The inconsistency of the details of his explanation made us suspicious.
تناقض جزئیات توضیح او، ما را مشکوک کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inconsistency» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inconsistency