فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Eccentricity

    ˌeksenˈtrɪsəti / / -sn- ˌeksenˈtrɪsəti / / -sn-
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    (ریاضی، فیزیک) خروج از مرکز، برون مرکزی، دوری از مرکز، گریز از مرکز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    noun
    عجیب و غریب بودن، غرابت، بی‌قاعدگی، نابهنجاری
    noun
    رفتار عجیب‌و‌غریب، کار غیرعادی، چیز غیرمعمول، عادت عجیب
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد eccentricity

    1. noun bizarreness, unusualness
      Synonyms:
      strangeness oddness unusualness peculiarity singularity abnormality anomaly irregularity nonconformity oddity queerness weirdness idiosyncrasy aberration unconventionality freakishness quirk kink caprice capriciousness hereticism idiocrasy outlandishness unorthodoxness waywardness whimsicality whimsicalness foible
      Antonyms:
      normality usualness commonality uniformity standard usual regularness dullness

    ارجاع به لغت eccentricity

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «eccentricity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eccentricity

    لغات نزدیک eccentricity

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه