ادبی دمدمیمزاجی، مودی بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her capriciousness often left her friends bewildered.
دمدمیمزاجی او اغلب دوستانش را گیج میکرد.
They learned to accept his capriciousness as part of his charm.
آنها متوجه شدند که مودی بودن او را بهعنوان بخشی از جذابیت او بپذیرند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «capriciousness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/capriciousness