ادبی غیرمنتظره، ناگهانی، بدون فکر، آنی، بهطور نسنجیده، یکدفعهای، بدون برنامهریزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cat capriciously jumped from one spot to another.
گربه یکدفعهای از نقطهای به نقطهی دیگر پرید.
She capriciously changed her plans at the last minute.
او در آخرین لحظه برنامههای خود را بدون برنامهریزی تغییر داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «capriciously» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/capriciously