فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Aberration
ˌæbəˈreɪʃn
ˌæbəˈreɪʃn
شکل جمع:
aberrationsمعنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
noun
خبط، گمراهی، انحراف
moral aberration
انحراف اخلاقی
noun
کج‌راهی، انحراف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
aberration rate
میزان انحراف
stellar aberration
کج‌نمایی ستاره‌ای
نمونه‌جمله‌های بیشتر
statistical aberration
انحراف آماری
مترادف و متضاد aberration
-
noun state of abnormalitySynonyms:strangeness oddity eccentricity peculiarity quirk delusion weirdnessAntonyms:normality regularity conformity soundness
-
noun different from that expectedSynonyms:difference deviation departure divergence distortion irregularity diversion lapse wandering strayingAntonyms:sameness conformity
ارجاع به لغت aberration
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «aberration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aberration
لغات نزدیک aberration
- - aberrance
- - aberrant
- - aberration
- - aberrometer
- - abet