شکل جمع:
delusionsتوهم، پندار بیهوده، وهم، خیال باطل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Your hopes of becoming rich are a mere delusion.
آرزوی پولدار شدنت چیزی جز خیالی باطل نیست.
He was under the delusion that everyone admired him, while no one actually noticed him.
توهم داشت که همه او را تحسین میکنند، درحالیکه کسی به او توجهی نداشت.
His delusion about easy success led to his failure.
پندار بیهودهی او دربارهی موفقیت آسان، باعث شکستش شد.
He lived under the delusion that one day he would become rich without any effort.
در وهم زندگی میکرد که روزی بدون تلاش، ثروتمند خواهد شد.
delusions of grandeur
توهم عظمت (کژپنداشت خودبزرگبینی)
دچار توهم بودن، دچار کژپنداشت بودن
تحت این توهم که، زیر این کژپنداشت که
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «delusion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/delusion