شکل جمع:
phantomsهمچنین میتوان از fantom به جای phantom استفاده کرد.
روح، شبح، تاردیس، تیره پیکر
the phantom of his murdered father.
شبح پدر مقتولش.
the phantom of the opera
شبح اپرا
headless horse riders and phantom dogs and haunted houses.
اسبسواران بیسر و سگهای تاردیس و خانههای جنزده.
هر چیز خوف انگیز، دیو، مترسک، لولو، هیولا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
once again the phantom of war raised its head.
دوباره هیولای جنگ سر برافراشت.
the phantom of poverty and disease.
دیو فقر و بیماری.
وهم، خیال، توهم، نهازش، گمان پریشی
what you see is a phantom that will lead to destruction.
آنچه تو میبینی توهمی است که به نابودی خواهد انجامید.
the glittering phantoms of wealth and fashion in that large city.
توهمات پر زرق و برق ثروت و مد در آن شهر بزرگ.
سایه (مانند)، دروغین، تو خالی، پوچ، توهمی، نهازشی
only the phantom of a king.
فقط سایهای از یک پادشاه.
he maintains but the phantom of authority.
او فقط به ظاهر دارای قدرت است.
phantom voters.
رأیدهندگان عالم خواب و خیال.
phantom voices.
صداهای تصوری.
پزشکی گول زننده، کاذب
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
phantom pregnancy.
آبستنی کاذب.
the amputee's illusion of a phantom organ.
تصور وجود اندام بریدهشده توسط فردی که اندام او را بریدهاند.
phantom pain.
درد خیالی.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «phantom» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/phantom