معنی specter به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈspektər ˈspektə

معنی و نمونه‌جمله

noun

( spectre ) شبح، روح، خیال و فکر، تخیل، وهم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- the specter of war and famine

- هیولای جنگ و قحطی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد specter

noun ghost

Synonyms: apparition, appearance, demon, doppelganger, phantasm, phantom, poltergeist, presence, shadow, spirit, spook, vision

ارجاع به لغت specter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «specter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/specter

لغات نزدیک specter

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return