گذشتهی ساده:
fantasiedشکل سوم:
fantasiedسومشخص مفرد:
fantasiesوجه وصفی حال:
fantasyingشکل جمع:
fantasiesقوه مخیله، وهم، هوس، نقشه خیالی، وسواس، میل، تمایل، فانتزی، تفننی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He lives in a world of fantasy.
او در دنیای خواب و خیال زندگی میکند.
the fantasies which the girl had nurtured
وهم و خیالهایی که دختر در سر پرورانده بود
sexual fantasies
هوسهای جنسی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fantasy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fantasy