ادبی خیالپردازی، رویاپردازی، خیال شیرین، پندار خوش، وهم خوشایند
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When she saw that scene, she fell into a reverie.
آن منظره را که دید، به خواب و خیال فرو رفت.
A sudden knock on the door pulled her out of her sweet reverie.
ضربهی ناگهانی به در، او را از خیال شیرینش بیرون کشید.
His eyes were open, but he was clearly deep in reverie.
چشمانش باز بود، اما آشکارا در پندار خوش خود غرق شده بود.
the reveries of my youthful days
تخیلات واهی ایام جوانی من
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reverie» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reverie