شکل جمع:
distortionsتحریف
a distortion of news for propaganda purposes
تحریف اخبار بهمنظور هدفهای تبلیغاتی
The politician's distortion of the facts misled the public.
تحریف واقعیتها توسط سیاستمداران، افکار عمومی را گمراه کرد.
تغییر، اعوجاج، کژی، کجی، ناراستی، انحنا، پیچیدگی، خمیدگی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a distortion of the car chassis resulting from collision
کجی شاسی اتومبیل در اثر تصادف
a distortion of the facial muscles
انحنای عضلات صورت
موسیقی دیستورشن، اوردرایو، فاز (به معنای تغییر شکل عمدی سیگنال صوتی گیتار برای ایجاد صدایی خشنتر، سنگینتر و پرقدرتتر است.)
The film's soundtrack had a noticeable distortion in certain scenes.
موسیقی متن فیلم در برخی صحنهها دیستورشن محسوسی داشت.
The radio station's signal was weak, causing distortion in the broadcast.
سیگنال ایستگاه رادیویی ضعیف بود و باعث ایجاد اوردرایو در پخش شد.
اعوجاج بسامد
واپیچیدگی پژواک
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «distortion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/distortion