آخرین به‌روزرسانی:

Buckle

ˈbʌkl ˈbʌkl

گذشته‌ی ساده:

buckled

شکل سوم:

buckled

سوم‌شخص مفرد:

buckles

وجه وصفی حال:

buckling

شکل جمع:

buckles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

سگک، قلاب، پیچ، باسگک بستن، دست‌وپنجه نرم کردن، تسمه فلزی، چپ راست، خم شدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a belt with a large buckle

کمربندی با سگک درشت

Please buckle your seat belts.

لطفاً کمربندهای ایمنی خود را ببندید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Despite all the pressures, he did not buckle under.

باوجود همه‌ی فشارها سر تسلیم فرود نیاورد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد buckle

  1. noun fastener with long pin
    Synonyms:
    clip fastening catch clasp clamp hasp harness fibula
  1. verb contort, warp
    Synonyms:
    twist distort bend crumple fold warp collapse yield bulge cave in
    Antonyms:
    smooth flatten

Phrasal verbs

buckle down

دست‌به‌کار شدن، کوشیدن

buckle under

تسلیم شدن، سر فرود آوردن، زه زدن

سوال‌های رایج buckle

گذشته‌ی ساده buckle چی میشه؟

گذشته‌ی ساده buckle در زبان انگلیسی buckled است.

شکل سوم buckle چی میشه؟

شکل سوم buckle در زبان انگلیسی buckled است.

شکل جمع buckle چی میشه؟

شکل جمع buckle در زبان انگلیسی buckles است.

وجه وصفی حال buckle چی میشه؟

وجه وصفی حال buckle در زبان انگلیسی buckling است.

سوم‌شخص مفرد buckle چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد buckle در زبان انگلیسی buckles است.

ارجاع به لغت buckle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «buckle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/buckle

لغات نزدیک buckle

پیشنهاد بهبود معانی