با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Misrepresentation

ˌmɪsreprɪzenˈteɪʃn ˌmɪsreprɪzenˈteɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    misrepresentations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
(بیان، شرح، اظهار، تصویر و ...) نادرست، تحریف، وارونه‌نمایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- It is important to fact-check political claims to avoid spreading misrepresentations.
- بررسی حقایق ادعاهای سیاسی برای جلوگیری از انتشار اظهارات نادرست مهم است.
- The artist was accused of creating a misrepresentation of historical events in his painting.
- این هنرمند متهم به ایجاد تصویری نادرست از وقایع تاریخی در نقاشی خود شد.
noun countable uncountable
حقوق تدلیس (عملیاتی که موجب فریب طرف معامله بشود.)
- The defendant was found guilty of misrepresentation during the trial.
- متهم در جریان محاکمه به اتهام تدلیس مجرم شناخته شد.
- The lawsuit was filed due to the misrepresentation of the product's capabilities.
- این شکایت به‌دلیل تدلیس از قابلیت‌های محصول تشکیل شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد misrepresentation

  1. noun falsehood
    Synonyms: adulteration, coloring, distortion, exaggeration, fabrication, false light, falsification, lie, misstatement, mutilation, not a true picture, slant, story, stretch, tall story, twist, untruth

ارجاع به لغت misrepresentation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «misrepresentation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/misrepresentation

لغات نزدیک misrepresentation

پیشنهاد بهبود معانی