امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Perfection

pərˈfekʃn pəˈfekʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1
کمال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the evolution in human history toward perfection
- تکامل تدریجی تاریخ بشر به‌سوی کمال
- His paintings are noteworthy for their colors and perfection of design.
- نقاشی‌های او به‌دلیل رنگ‌آمیزی و طرح عالی خود قابل‌توجه است.
- ancient rock drawings of amazing perfection and complexity
- نقاشی‌های باستانی بر روی سنگ که از نظر خوبی و پیچیدگی شگفت‌انگیز است
- The perfection of that project requires much time and money.
- تکمیل آن طرح مستلزم وقت و پول زیاد است.
- the amazing perfection of a leaf
- بی‌نقص بودن شگفت‌انگیز یک برگ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد perfection

  1. noun achievement, completeness
    Synonyms:
    accomplishment achieving acme arete completion consummation crown ending entireness evolution exactness excellence excellency exquisiteness faultlessness finish finishing fulfillment ideal idealism impeccability integrity maturity merit paragon perfectness phoenix precision purity quality realization ripeness sublimity superiority supremacy transcendence virtue wholeness
    Antonyms:
    damage deficiency flaw imperfection incompleteness uselessness worthlessness

Collocations

  • to perfection

    به حد کمال، کاملاً، به تمامی

لغات هم‌خانواده perfection

ارجاع به لغت perfection

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «perfection» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perfection

لغات نزدیک perfection

پیشنهاد بهبود معانی