با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Wholeness

American: hoʊl British: həʊl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

تمامی، درستی، تمامیت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wholeness

  1. noun The state of being entirely whole
    Synonyms: integrity, completeness, entirety, haleness, oneness, totality, unity
  2. noun The condition of being free from defects or flaws
    Synonyms: durability, firmness, integrity, solidity, soundness, stability, strength
  3. noun The condition of being physically and mentally sound
    Synonyms: health, haleness, healthiness, heartiness, soundness

ارجاع به لغت wholeness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wholeness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wholeness

لغات نزدیک wholeness

پیشنهاد بهبود معانی