شکل جمع:
wholesalesعمدهفروشی، بهطور یکجا، عمدهفروشی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
wholesale prices
قیمتهای عمدهفروشی
a wholesale merchant
تاجر عمدهفروش
wholesale criticism
انتقاد گسترده
the wholesale massacre of civilians
کشتار همگانی غیر نظامیان
They rejected our proposals wholesale.
پیشنهادات ما را به کلی رد کردند.
They killed off the mice by wholesale.
موشها را یکجا کشتند.
1- به قیمت عمدهفروشی 2- به میزان عمدهفروشی
1- به قیمت عمدهفروشی 2- از طریق عمدهفروشی 3- بهطور گسترده، به مقیاس وسیع، یک باره، یکجا
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wholesale» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wholesale