فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Wholesale

ˈhoʊlseɪl ˈhəʊlseɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    wholesales

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adjective adverb uncountable
    عمده‌فروشی، به‌طور یکجا، عمده‌فروشی کردن
    • - wholesale prices
    • - قیمت‌های عمده‌فروشی
    • - a wholesale merchant
    • - تاجر عمده‌فروش
    • - wholesale criticism
    • - انتقاد گسترده
    • - the wholesale massacre of civilians
    • - کشتار همگانی غیر نظامیان
    • - They rejected our proposals wholesale.
    • - پیشنهادات ما را به کلی رد کردند.
    • - They killed off the mice by wholesale.
    • - موشها را یکجا کشتند.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد wholesale

  1. adjective all-inclusive
    Synonyms: broad, bulk, complete, comprehensive, extensive, far-reaching, general, in bulk, indiscriminate, in quantity, in the mass, large-scale, mass, overall, quantitative, sweeping, total, wide-ranging, widespread
    Antonyms: part, partial, retail

Collocations

  • at wholesale

    1- به قیمت عمده‌فروشی 2- به میزان عمده‌فروشی

  • by wholesale

    1- به قیمت عمده‌فروشی 2- از طریق عمده‌فروشی 3- به‌طور گسترده، به مقیاس وسیع، یک باره، یکجا

ارجاع به لغت wholesale

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wholesale» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wholesale

لغات نزدیک wholesale

پیشنهاد بهبود معانی