فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Wholesale

ˈhoʊlseɪl ˈhəʊlseɪl

شکل جمع:

wholesales

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb noun uncountable

عمده‌فروشی، به‌طور یکجا، عمده‌فروشی کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

wholesale prices

قیمت‌های عمده‌فروشی

a wholesale merchant

تاجر عمده‌فروش

نمونه‌جمله‌های بیشتر

wholesale criticism

انتقاد گسترده

the wholesale massacre of civilians

کشتار همگانی غیر نظامیان

They rejected our proposals wholesale.

پیشنهادات ما را به کلی رد کردند.

They killed off the mice by wholesale.

موشها را یکجا کشتند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wholesale

  1. adjective all-inclusive
    Synonyms:
    general total complete comprehensive extensive wide-ranging sweeping broad overall widespread large-scale mass bulk in quantity in the mass quantitative far-reaching indiscriminate in bulk
    Antonyms:
    partial part retail

Collocations

at wholesale

1- به قیمت عمده‌فروشی 2- به میزان عمده‌فروشی

by wholesale

1- به قیمت عمده‌فروشی 2- از طریق عمده‌فروشی 3- به‌طور گسترده، به مقیاس وسیع، یک باره، یکجا

ارجاع به لغت wholesale

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wholesale» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wholesale

لغات نزدیک wholesale

پیشنهاد بهبود معانی