فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Large-scale

ˈlɑːrdʒskeɪl ˈlɑːdʒskeɪl

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1

وسیع، گسترده، انبوه، فراگیر

large-scale business operations

فعالیت‌های بازرگانی گسترده

large-scale vaccination campaign

جنبش فراگیر واکسیناسیون

adjective

بزرگ‌مقیاس، در مقیاس بزرگ (نقشه و نمودار و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The cartographer created a large-scale map of the city.

نقشه‌بردار نقشه‌ی بزرگ‌مقیاسی از شهر تهیه کرد.

The architect presented a large-scale blueprint of the building.

معمار طرحی در مقیاس بزرگ از ساختمان ارائه کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد large-scale

  1. adjective notably above average in amount, size, or scope
    Synonyms:
    big large great good considerable sizable extensive healthy tidy

ارجاع به لغت large-scale

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «large-scale» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/large-scale

لغات نزدیک large-scale

پیشنهاد بهبود معانی