شکل جمع:
meritsشایستگی، استحقاق، سزاواری، شایندگی، ارزش، نیکویی، خوبی، (چیز) ارزشمند، درخور قدردانی یا پاداش (و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
Opinions of his merit vary.
عقاید دربارهی شایستگی او متفاوت است.
His claims are without merit.
ادعاهای او ارزشی ندارد.
Education and faith have helped her acquire merit.
تحصیل و ایمان، او را در نیل به ارزش معنوی یاری داده است.
Originality is one of his highest merits.
ابتکار یکی از ارزشمندترین نیکوییهای اوست.
literary works of merit
آثار ادبی ارزشمند
(جمع) محسنات، نکات خوب و بد هرچیز
the merits of this plan
محسنات این طرح
to judge a case on its merits
موضوعی را با درنظر گرفتن نکات خوب و بد آن داوری کردن
سزیدن، سزاواربودن، استحقاق داشتن، شایستن، شاینده بودن، در خوربودن
a merited reward
پاداش سزاوار
This problem merits re-examination.
این مسئله در خور بررسی مجدد است.
Both of them merited the punishment which the court had decreed.
هر دوی آنها مستحق تنبیهی بودند که دادگاه معین کرده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «merit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/merit