آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Asset

ˈæset ˈæset

شکل جمع:

assets

معنی asset | جمله با asset

noun countable C1

چیز باارزش و مفید، ممر عایدی

assets and liabilities

بستانکاری و بدهکاری

noun

اقتصاد سرمایه، دارایی، ماترک، جمع دارایی شخص که بایستی بابت دیون او پرداخت گردد

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Most of his assets were in gold.

بیشتر دارایی او به صورت طلا بود.

a company's assets

دارایی شرکت

noun countable

نعمت، موهبت، امتیاز

Mozhgan is an asset to this university.

مژگان مایه‌ی سربلندی این دانشگاه است.

Charm is her chief asset.

جذابیت امتیاز عمده‌ی اوست.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد asset

  1. noun property or money possessed
    Synonyms:
    wealth property resources funds capital possessions holdings stash reserve(s) means estate riches equity valuables backing credit stake budget kitty bankroll nut stuff nest egg sock mattress rainy day something put aside something put away ace in the hole ace up sleeve
    Antonyms:

Collocations

current asset

دارایی جاری

fixed asset

دارایی ثابت

operating asset

دارایی در گردش

سوال‌های رایج asset

شکل جمع asset چی میشه؟

شکل جمع asset در زبان انگلیسی assets است.

ارجاع به لغت asset

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «asset» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/asset

لغات نزدیک asset

پیشنهاد بهبود معانی