امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Mattress

    ˈmætrɪs ˈmætrɪs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      mattresses

    معنی و نمونه‌جمله

    noun countable
    لایی، تشک

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - Some mattresses have springs.
    - برخی تشک‌ها فنر دارند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد mattress

    1. noun
      Synonyms: cushion, pallet, innerspring, springs, box-spring, bedding, futon

    ارجاع به لغت mattress

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mattress» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mattress

    لغات نزدیک mattress

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند