Bedding

ˈbedɪŋ ˈbedɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bedded
  • شکل سوم:

    bedded
  • سوم‌شخص مفرد:

    beds
  • شکل جمع:

    beddings

معنی

noun
1- بسترش، چینه‌بندی، لایه‌بندی، چین مان 2- لوازم تختخواب (مانند ملافه و پتو و غیره)، رختخواب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bedding

  1. noun covering for sleeping furniture
    Synonyms: bedclothes, bed linen, bedspread, blanket, comforter, cover, coverlet, eiderdown, electric blanket, linen, pillow, pillowcase, quilt, sheet, spread, thermal blanket

ارجاع به لغت bedding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bedding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bedding

لغات نزدیک bedding

پیشنهاد بهبود معانی