آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Assessor

əˈsesər əˈsesə

شکل جمع:

assessors

معنی assessor

noun

ارزیاب، خراج‌گذار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد assessor

  1. noun an official who evaluates property for the purpose of taxing it
    Synonyms:
    taxman tax-assessor valuer valuator gauger exciseman customhouse chorographer

لغات هم‌خانواده assessor

سوال‌های رایج assessor

شکل جمع assessor چی میشه؟

شکل جمع assessor در زبان انگلیسی assessors است.

ارجاع به لغت assessor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «assessor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assessor

لغات نزدیک assessor

پیشنهاد بهبود معانی