فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Assessor

əˈsesər əˈsesə

شکل جمع:

assessors

معنی

noun

ارزیاب، خراج‌گذار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد assessor

  1. noun an official who evaluates property for the purpose of taxing it
    Synonyms:
    taxman tax-assessor valuer valuator gauger exciseman customhouse chorographer

لغات هم‌خانواده assessor

ارجاع به لغت assessor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «assessor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assessor

لغات نزدیک assessor

پیشنهاد بهبود معانی