آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Assessor

əˈsesər əˈsesə

شکل جمع:

assessors

معنی assessor | جمله با assessor

noun countable

ارزیاب، کارشناس ارزیابی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The insurance company sent an assessor to estimate the cost of the damage.

شرکت بیمه، ارزیابی رسمی را برای برآورد هزینه‌ی خسارت اعزام کرد.

Every project is examined by an experienced assessor before approval.

هر پروژه پیش‌از تأیید، توسط کارشناسی باتجربه بررسی می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد assessor

  1. noun an official who evaluates property for the purpose of taxing it
    Synonyms:
    taxman tax-assessor valuer valuator gauger exciseman customhouse chorographer

لغات هم‌خانواده assessor

سوال‌های رایج assessor

شکل جمع assessor چی میشه؟

شکل جمع assessor در زبان انگلیسی assessors است.

ارجاع به لغت assessor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «assessor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assessor

لغات نزدیک assessor

پیشنهاد بهبود معانی