۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Assess

əˈses əˈses

گذشته‌ی ساده:

assessed

شکل سوم:

assessed

سوم‌شخص مفرد:

assesses

وجه وصفی حال:

assessing

معنی‌ها و نمونه‌جمله

verb - transitive B2

(مزد، قیمت) تعیین کردن، (ملک) ارزیابی کردن، تقویم کردن، تعیین قیمت کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده
verb - transitive

(مالیات، جریمه) بریدن، بستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

They assessed the amount of taxes due.

مبلغ مالیات قابل‌پرداخت را برآورد کردند.

verb - transitive

(خسارت) برآوردن کردن، تخمین زدن

verb - transitive

(مجازی) ارزشیابی کردن، سنجیدن، سبک و سنگین کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد assess

  1. verb evaluate, determine
    Synonyms:
    check value judge estimate figure determine rate gauge weigh appraise size up survey compute fix reckon valuate assay set peg dig it guess take measure check out nick apprise
  1. verb assign fee,
    Synonyms:
    charge impose tax fix rate demand evaluate value levy exact amount

لغات هم‌خانواده assess

  • verb - transitive
    assess

سوال‌های رایج assess

گذشته‌ی ساده assess چی میشه؟

گذشته‌ی ساده assess در زبان انگلیسی assessed است.

شکل سوم assess چی میشه؟

شکل سوم assess در زبان انگلیسی assessed است.

وجه وصفی حال assess چی میشه؟

وجه وصفی حال assess در زبان انگلیسی assessing است.

سوم‌شخص مفرد assess چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد assess در زبان انگلیسی assesses است.

ارجاع به لغت assess

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «assess» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assess

لغات نزدیک assess

پیشنهاد بهبود معانی