آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Nick

    nɪk nɪk nɪk

    گذشته‌ی ساده:

    nicked

    شکل سوم:

    nicked

    سوم‌شخص مفرد:

    nicks

    وجه وصفی حال:

    nicking

    شکل جمع:

    nicks

    معنی nick | جمله با nick

    noun countable

    شکستگی، شکاف، دندانه،، خراش، بریدگی، خط، چاک، (چینی و شیشه) پریدگی، لب پریدگی، (فلز) تورفتگی، قری

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    The razor has a bad nick.

    تیغ ریش‌تراشی دندانه‌ی بدی دارد.

    The cup had many nicks.

    فنجان لب‌پریدگی‌های زیادی داشت.

    verb - transitive

    لب پریده کردن، توانداختن، شکافدار کردن، خراش دادن، (چوب خط را) خط انداختن، دندانه دار کردن، چاکدار کردن، زخم سطحی ایجاد کردن، به طور سطحی اصابت کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    to nick a plate

    بشقاب را لب‌پریده‌کردن

    to nick a stick of wood

    چوب را خطدار کردن

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The bullet nicked his leg.

    گلوله به‌طور سطحی به رانش اصابت کرد.

    He nicked himself while shaving.

    او موقع ریش‌تراشی صورت خود را کمی برید.

    verb - transitive

    (انگلیس - خودمانی) دزدیدن، بالاکشیدن، بلند کردن، کش رفتن، گران فروختن، تقلب کردن، تیغ زدن

    the shopkeeper who regularly nicked his elderly customers

    مغازه‌داری که پیوسته مشتریان سالخورده‌ی خود را تیغ می‌زد

    noun countable

    (انگلیس - خودمانی) زندان، هلفدانی

    noun uncountable

    موقع بحرانی، سربزنگاه

    in the nick of time

    در زمان بحرانی

    noun countable

    (بریتانیایی) (informal) وضعیت، شرایط

    in good nick

    در شرایطی خوب

    verb - transitive

    تقلب کردن

    verb - intransitive

    حدس دقیق زدن، بموقع زدن یا گرفتن

    verb - transitive

    (انگلیس - خودمانی) بازداشت کردن، توقیف کردن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد nick

    1. noun, verb chip, scratch
      Synonyms:
      mark cut damage scratch notch dent score scar knock indent slit dint jag mill

    Idioms

    in the nick of time

    درست به‌موقع، سربزنگاه، سروقت، درست به‌هنگام

    سوال‌های رایج nick

    گذشته‌ی ساده nick چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده nick در زبان انگلیسی nicked است.

    شکل سوم nick چی میشه؟

    شکل سوم nick در زبان انگلیسی nicked است.

    شکل جمع nick چی میشه؟

    شکل جمع nick در زبان انگلیسی nicks است.

    وجه وصفی حال nick چی میشه؟

    وجه وصفی حال nick در زبان انگلیسی nicking است.

    سوم‌شخص مفرد nick چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد nick در زبان انگلیسی nicks است.

    ارجاع به لغت nick

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «nick» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nick

    لغات نزدیک nick

    • - nicholas
    • - nichrome
    • - nick
    • - nick-nack
    • - nickel
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.