با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Nick

nɪk nɪk nɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    nicked
  • شکل سوم:

    nicked
  • سوم شخص مفرد:

    nicks
  • وجه وصفی حال:

    nicking
  • شکل جمع:

    nicks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
شکستگی، شکاف، دندانه،، خراش، بریدگی، خط، چاک، (چینی و شیشه) پریدگی، لب پریدگی، (فلز) تورفتگی، قری
- The razor has a bad nick.
- تیغ ریش‌تراشی دندانه‌ی بدی دارد.
- The cup had many nicks.
- فنجان لب‌پریدگی‌های زیادی داشت.
verb - transitive
لب پریده کردن، توانداختن، شکافدار کردن، خراش دادن، (چوب خط را) خط انداختن، دندانه دار کردن، چاکدار کردن، زخم سطحی ایجاد کردن، به طور سطحی اصابت کردن
- to nick a plate
- بشقاب را لب‌پریده‌کردن
- to nick a stick of wood
- چوب را خطدار کردن
- The bullet nicked his leg.
- گلوله به‌طور سطحی به رانش اصابت کرد.
- He nicked himself while shaving.
- او موقع ریش‌تراشی صورت خود را کمی برید.
verb - transitive
(انگلیس - خودمانی) دزدیدن، بالاکشیدن، بلند کردن، کش رفتن، گران فروختن، تقلب کردن، تیغ زدن
- the shopkeeper who regularly nicked his elderly customers
- مغازه‌داری که پیوسته مشتریان سالخورده‌ی خود را تیغ می‌زد
noun countable
(انگلیس - خودمانی) زندان، هلفدانی
noun uncountable
موقع بحرانی، سربزنگاه
- in the nick of time
- در زمان بحرانی
noun countable
(بریتانیایی) (informal) وضعیت، شرایط
- in good nick
- در شرایطی خوب
verb - transitive
تقلب کردن
verb - intransitive
حدس دقیق زدن، بموقع زدن یا گرفتن
verb - transitive
(انگلیس - خودمانی) بازداشت کردن، توقیف کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nick

  1. noun, verb chip, scratch
    Synonyms: cut, damage, dent, dint, indent, jag, knock, mark, mill, notch, scar, score, slit

Idioms

  • in the nick of time

    درست به‌موقع، سربزنگاه، سروقت، درست به‌هنگام

ارجاع به لغت nick

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nick» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nick

لغات نزدیک nick

پیشنهاد بهبود معانی