شکل نوشتاری دیگر این لغت: knick-knack
خرتوپرت، خردهریز، زلمزیمبو، بدلیجات
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The hotel room was filled with gaudy nick-nacks that clashed with the sleek, modern decor.
اتاق هتل مملو از خرتوپرتهای جلف بود که با دکوراسیون شیک و مدرن در تضاد بود.
The shelves were cluttered with all sorts of nick-nacks, from porcelain figurines to miniature vases.
قفسهها مملو از انواع خردهریزها، از مجسمههای چینی گرفته تا گلدانهای مینیاتوری بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nick-nack» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nick-nack