زور، ضربت، تو رفتگی، گودی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We memorized the list by dint of repetition.
ما فهرست را به زور تکرار از بر کردیم.
She dinted her sharp nails into her own cheeks.
او ناخنهای تیز خود را در گونههای خود فرو کرد.
a deep dint in the car fender
فرورفتگی عمیق در گلگیر اتومبیل
You can't dint it even with a hammer.
حتی با چکش هم نمیتوان آن را غر کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dint» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dint