آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Effort

ˈefərt ˈefət

شکل جمع:

efforts

معنی effort | جمله با effort

noun countable B1

تقلا، تلاش، کوشش، سعی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

We must reward their efforts.

ما بایستی به کوشش‌های آنان پاداش بدهیم.

to make an effort

کوشیدن، سعی کردن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the doctors' effort to save the patient

تلاش پزشکان برای نجات بیمار

The picture he painted was a rather amateurish effort.

تصویری که او کشید کار ناشیانه‌ای بود.

The patient spoke with effort.

بیمار به سختی حرف می‌زد.

It was an effort to get up early.

زود بیدار شدن مشکل بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد effort

Collocations

an effort of will

قدرت اراده، کوشایی اراده

(be) worth an effort

ارزش جد و جهد را داشتن، به کوشش ارزیدن

the war effort

چالش (برای بردن) جنگ

Idioms

(be) an effort

مشکل بودن، مستلزم کوشش بودن

لغات هم‌خانواده effort

  • noun
    effort

سوال‌های رایج effort

شکل جمع effort چی میشه؟

شکل جمع effort در زبان انگلیسی efforts است.

ارجاع به لغت effort

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «effort» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/effort

لغات نزدیک effort

پیشنهاد بهبود معانی