گذشتهی ساده:
essayedشکل سوم:
essayedسومشخص مفرد:
essaysوجه وصفی حال:
essayingشکل جمع:
essaysدر انگلیسی آمریکایی بهجای essay از paper استفاده میشود.
انگلیسی بریتانیایی ادبیات مقاله، انشا، نوشته، جُستار، مطلب، مبحث
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
The professor graded each essay carefully.
استاد هر مقاله را با دقت نمره میداد.
the essays of Michel de Montaigne
مقالههای میشل دومونتاین
قدیمی اقدام کردن، کوشیدن، سعی کردن، امتحان کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He stayed there all day and in the evening again essayed escape.
او همهی روز آنجا ماند و شب هنگام دوباره کوشید که فرار کند.
the men who essayed the path of natural science
مردانی که در راه علوم طبیعی کوشیدند
a ballerina who essayed a dramatic role on television
رقصندهی بالهای که بازی در نقشی دراماتیک در تلویزیون را امتحان کرد
کوشش، تلاش، سعی، مبادرت
The little bird made an essay at flying.
پرندهی کوچک کوشید که پرواز کند.
His first essay into politics was in 1948.
اولین تلاش او به امور سیاسی در سال ۱۹۴۸ بود.
نتیجهی تلاش، حاصل تلاش
The team's essay was a testament to their collaboration and creativity.
نتیجهی تلاش این تیم گواهی بر همکاری و خلاقیت آنها بود.
Her efforts resulted in a compelling essay that impressed the judges.
تلاشهای او به یک نتیجهی قابل توجه منجر شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «essay» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/essay