فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dry Run

ˈdraɪˈrən draɪrʌn

معنی‌ها

noun phrase

رانش آزمایشی، رانش تمرینی

noun phrase

(نظامی) عملیات جنگی (بدون مهمات)، تمرین جنگی (بدون اسلحه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dry run

  1. noun practice session
    Synonyms:
    rehearsal practice run through practice run trial run tryout maneuver trial test run maneuvers practice exercise dress rehearsal war game test performance practical test dummy run road test kriegspiel combat rehearsal bench test

ارجاع به لغت dry run

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dry run» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dry run

لغات نزدیک dry run

پیشنهاد بهبود معانی