شکل جمع:
rehearsalsتمرین نمایش، تکرار، تمرین
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a rehearsal of the story of her misfortune
تکرار داستان بدبیاری او
No need to give a rehearsal of details.
نیازی به بازگویی جزئیات نیست.
a full-dress rehearsal of Othello
تمرین نمایش اوتللو با لباس کامل
Two of his plays are in rehearsal.
مشغول تمرین دو تا از نمایشهای او هستند.
(نمایش و غیره) در حال تمرین، در دست تمرین
نمایشنامهای را به مرحلهی تمرین رساندن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rehearsal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rehearsal