معنی recital به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

rɪˈsaɪtl rɪˈsaɪtl

معنی و نمونه‌جمله

noun

از برخوانی، تک‌نوازی، رسیتال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- friends, listen to the recital of my woes ...

- دوستان، شرح پریشانی من گوش کنید ...

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد recital

noun narrative, rendering

Synonyms: account, concert, description, detailing, enumeration, fable, musical, musicale, narration, performance, portrayal, presentation, reading, recapitulation, recitation, recountal, recounting, rehearsal, relation, repetition, report, statement, story, tale, telling

ارجاع به لغت recital

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «recital» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/recital

لغات نزدیک recital

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند