فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Enumeration

American: əˌnuːməˈreɪʃn̩ British: ɪˌnjuːməˈreɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    enumerations

معنی‌ها

  • noun
    شمارش، احصا
  • noun
    نام بردن یک به یک، صورت دادن، ذکر جزئیات، بررسی موارد
  • noun
    صورت، سیاهه، ریز، فهرست، لیست
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد enumeration

  1. noun inventory
    Synonyms: catalog, register, list

ارجاع به لغت enumeration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enumeration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/enumeration

لغات نزدیک enumeration

پیشنهاد بهبود معانی