Enumeration

American: əˌnuːməˈreɪʃn̩ British: ɪˌnjuːməˈreɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    enumerations

معنی‌ها

noun
شمارش، احصا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
نام بردن یک به یک، صورت دادن، ذکر جزئیات، بررسی موارد
noun
صورت، سیاهه، ریز، فهرست، لیست
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد enumeration

  1. noun inventory
    Synonyms:
    list catalog register

ارجاع به لغت enumeration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enumeration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enumeration

لغات نزدیک enumeration

پیشنهاد بهبود معانی