آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Catalog

    ˈkætəlɔːɡ ˈkætəlɒɡ

    گذشته‌ی ساده:

    cataloged

    شکل سوم:

    cataloged

    سوم‌شخص مفرد:

    catalogs

    وجه وصفی حال:

    cataloging

    شکل جمع:

    catalogs

    توضیحات:

    حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی catalogue است.

    معنی catalog | جمله با catalog

    noun countable

    فهرست کامل (که به‌طور معمول به ترتیب حروف الفبا منظم شده است)، فهرست‌نامه، کاتالوگ، کالانما، کارنما، صورت، لیست، دفتر راهنما

    a catalog of all the books in this library

    فهرست تمام کتاب‌های این کتابخانه

    a catalog of the company's products

    کاتالوگی از محصولات این شرکت

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a catalogue of the band's songs

    لیست آهنگ‌های گروه

    noun

    سیاهه‌ای از اتفاقات و رویدادهای ناخوشایند (به‌صورت مفرد می‌آید)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The whole holiday was a catalogue of disasters.

    کل تعطیلات سیاهه‌ای از فجایع بود.

    a catalog of crimes

    سیاهه‌ای از جنایات

    verb - intransitive verb - transitive

    فهرست‌بندی کردن، فهرست کردن، به‌صورت خلاصه و مرتب ذکر کردن، صورت‌بندی کردن، فهرست‌بندی کردن، به‌صورت فهرست‌نامه در آوردن

    They are cataloging all the paintings in this museum.

    دارند فهرست نام‌هایی از کلیه‌ی نقاشی‌های این موزه تهیه می‌کنند.

    They will be hiring an archivist to continue the work of cataloguing the family's possessions.

    آن‌ها یک آرشیویست را استخدام خواهند کرد تا کار صورت‌بندی کردن دارایی‌های خانواده را ادامه دهد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Scientific monographs are cataloged into a database.

    تک‌نگاشت‌های علمی در یک پایگاه داده فهرست‌بندی می شوند.

    In the court, she cataloged her husband's violent acts.

    در دادگاه اعمال خشونت‌آمیز شوهرش را یکی‌یکی فهرست کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد catalog

    1. noun written or printed matter featuring a selection of objects
      Synonyms:
      list index record register schedule table directory inventory roll roster synopsis bulletin compendium prospectus draft brief gazette enumeration archive docket syllabus slate classification specification calendar charts gazetteer hit list cartulary

    سوال‌های رایج catalog

    گذشته‌ی ساده catalog چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده catalog در زبان انگلیسی cataloged است.

    شکل سوم catalog چی میشه؟

    شکل سوم catalog در زبان انگلیسی cataloged است.

    شکل جمع catalog چی میشه؟

    شکل جمع catalog در زبان انگلیسی catalogs است.

    وجه وصفی حال catalog چی میشه؟

    وجه وصفی حال catalog در زبان انگلیسی cataloging است.

    سوم‌شخص مفرد catalog چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد catalog در زبان انگلیسی catalogs است.

    ارجاع به لغت catalog

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «catalog» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/catalog

    لغات نزدیک catalog

    • - catalexis
    • - catalo
    • - catalog
    • - cataloger
    • - catalogue raisonné
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    New York nevertheless nail technician navigator NBD nell nero growth stimulate still water stewardship stoplight sponge solitary platitude قبض قد گشنیز قلمبه قیراط فراکسیون فرشته‌ی مقرب قبح تقبیح تقبیح کردن قباحت مغرور فیزیوتراپی فیزیولوژی اغماض
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.