جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Classification

ˌklæsɪfɪˈkeɪʃn ˌklæsɪfɪˈkeɪʃn

معنی‌ها و نمونه‌جمله

رده‌بندی

عمل دسته‌بندی، طبقه‌بندی، رده‌بندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

various methods of classification

روش‌های مختلف طبقه‌بندی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد classification

noun categorization

Synonyms:

grouping group division distribution arrangement ordering order organization sorting grading allocation assignment allotment apportionment disposal disposition regulation coordination analysis cataloguing categorizing tabulating assortment denomination designation department gradation graduation kind sizing echelon consignment collocation codification systematization pigeonholing taxonomy typecasting

لغات هم‌خانواده classification

noun
classification

adjective
classifiable

verb - transitive
classify

ارجاع به لغت classification

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «classification» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/classification

لغات نزدیک classification

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!