فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Classified Advertising

ˈklæsəˌfaɪdˈædvərˌtaɪzɪŋ ˈklæsɪfaɪdˈædvətaɪzɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل‌های نوشتاری دیگر این لغت: classified advertisement و classified ad

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    (در مجله و روزنامه و غیره به‌طورِ طبقه‌بندی‌شده) آگهی‌نامه، صفحه‌ی نیازمندی‌ها
    • - More than 30 million classified ads are posted on Craigslist each month.
    • - هر ماه بیش از ۳۰ میلیون آگهیِ طبقه‌بندی‌شده در سایت «کریگزلیست» درج می‌شود.
    • - This newspaper has an extensive classified advertising section.
    • - در این روزنامه، بخش گسترده‌ای به صفحه‌ی نیازمندی‌ها اختصاص یافته است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد classified advertising

  1. noun small magazine or newspaper advertisement
    Synonyms: classified advertisement, classified ad, classifieds, personal ad, want ad

ارجاع به لغت classified advertising

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «classified advertising» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/classified-advertising

لغات نزدیک classified advertising

پیشنهاد بهبود معانی