با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Graduation

ˌɡrædʒuˈeɪʃn ˌɡrædʒuˈeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    graduations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable uncountable B1
    فارغ‌التحصیلی
    • - At the time of graduation from high school he was only sixteen.
    • - زمان فارغ‌التحصیلی‌اش از دبیرستان، فقط شانزده سال داشت.
    • - We celebrated Mehri's graduation.
    • - فارغ‌التحصیلی مهری را جشن گرفتیم.
    • - graduation speech
    • - سخنرانی مراسم فارغ‌التحصیلی
  • noun
    درجه‌بندی
    • - The graduation of colors from light to dark created a beautiful effect in the painting.
    • - درجه‌بندی رنگ‌ها از روشن به تیره جلوه‌ی زیبایی در نقاشی ایجاد کرد.
    • - The thermometer shows a graduation of 1 degree Celsius.
    • - دماسنج درجه‌بندی فواصل ۱ درجه‌ی سانتیگراد را نشان می‌دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد graduation

  1. noun commencement
    Synonyms: commencement exercises, convocation

ارجاع به لغت graduation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «graduation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/graduation

لغات نزدیک graduation

پیشنهاد بهبود معانی