فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Graduated

ˈɡrædʒueɪtɪd ˈɡrædʒueɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    graduates
  • وجه وصفی حال:

    graduating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
درجه‌بندی‌شده، مدرج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The books that the children are using to learn to read are on a graduated scale of difficulty.
- کتبی که کودکان به‌منظورِ یادگیری خواندن از آن‌ها بهره می‌گیرند، دارای معیار درجه‌بندی شده‌ی دشواری هستند.
- graduated cylinder
- استوانه‌ی مدرج
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد graduated

  1. adjective granted a degree
    Synonyms:
    passed certified accredited promoted invested ordained
  1. adjective arranged or marked according to a scale
    Synonyms:
    graded measured registered sequential progressive calibrated serialized tapered

ارجاع به لغت graduated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «graduated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/graduated

لغات نزدیک graduated

پیشنهاد بهبود معانی