درجهبندی شده، نمرهدار، سطحبندی شده
The library has a section dedicated to graded books for language learners.
کتابخانه بخشی را به کتابهای درجهبندیشده برای زبانآموزان اختصاص داده است.
We use graded exercises to assess students' understanding of the material.
ما از تمرینهای سطحبندیشده برای ارزیابی درک دانشآموزان از مطالب استفاده میکنیم.
قسمت دوم و سوم فعل grade
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The students' essays were graded carefully by the professor.
مقالات دانشجویان بادقت توسط استاد نمرهدهی شدند.
The quality of the wood was graded before it was sold.
کیفیت چوب قبلاز فروش درجهبندی شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «graded» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/graded