فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Collocation

ˌkɑːləˈkeɪʃn ˌkɒləˈkeɪʃn

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

زبان‌شناسی کلمه‌ی ترکیبی، کلمه‌ی همنشین، کلمه‌ی هم‌آیند

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

The writer used a variety of collocations to add depth and richness to her prose.

نویسنده برای افزودن عمق و غنا به نثرش از چندین کلمه‌ی همنشین استفاده کرد.

The Fast Dictionary collocations database is constantly updated to include new word combinations and phrases.

پایگاه داده‌ی کلمات همنشین فست‌دیکشنری برای مندرج کردن ترکیبات کلمات و عبارات جدید دائما به‌روز می‌شود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

"Keep in touch" and "have a holiday" are common English collocations.

«keep in touch» و «have a holiday» کلمات همنشین انگلیسی رایجی هستند.

noun uncountable

همنشینی، هم‌آیی، همجواری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد collocation

  1. noun the act of positioning close together (or side by side)
    Synonyms:
    juxtaposition apposition

ارجاع به لغت collocation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «collocation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/collocation

لغات نزدیک collocation

پیشنهاد بهبود معانی