فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Fable
ˈfeɪbl
ˈfeɪbl
شکل جمع:
fablesمعنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
verb - transitive
verb - intransitive
adverb
افسانه، داستان، دروغ، حکایت اخلاقی، حکایت گفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
... they told a fable and fell asleep
... گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند
It is fabled that the giant had two heads and four eyes.
چنین حکایت می‌شود آن دیو دو سر و چهار چشم داشت.
مترادف و متضاد fable
-
noun fantasy, storySynonyms:story fiction tale myth legend lie falsehood fabrication invention fib untruth yarn romance parable allegory apologue figment crock bunk hogwash fairy tale fairy story fish story tall story whopper white lie old chestnut old saw one for the birds bestiaryAntonyms:truth
ارجاع به لغت fable
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «fable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fable
لغات نزدیک fable
- - fabian society
- - fabius
- - fable
- - fabled
- - fabliau