با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Reciprocity

ˌresɪˈprɑːsət̬i ˌresəˈprɒsəti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    reciprocities

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • معامله به مثل، عمل متقابل
    • - the reciprocity of trading rights between the two nations
    • - دوسویگی حقوق بازرگانی میان دو کشور
    • - The reciprocity of their love added to the strength of their marriage.
    • - دوطرفه بودن عشق آن‌ها ازدواج آنان را مستحکم‌تر ‌می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد reciprocity

  1. noun The act of giving and receiving reciprocally
    Synonyms: exchange, mutuality, interchange, back-scratching
  2. noun A relation of mutual dependence or action or influence
    Synonyms: reciprocality

ارجاع به لغت reciprocity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reciprocity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reciprocity

لغات نزدیک reciprocity

پیشنهاد بهبود معانی