آخرین به‌روزرسانی:

Workout

ˈwɜrːkaʊt ˈwɜːkaʊt

شکل جمع:

workouts

معنی‌ها

noun B1

ورزش شدید، کار شدید، تمرین شدید، تمرین بدنی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده
noun

ورزش روزانه، بدنورزی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد workout

  1. noun exercise, practice
    Synonyms:
    practice training session routine work drill rehearsal warm-up conditioning test tryout
    Antonyms:
    inactivity

ارجاع به لغت workout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «workout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/workout

لغات نزدیک workout

پیشنهاد بهبود معانی