فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Workmanship

ˈwɜrːkmənʃɪp ˈwɜːkmənʃɪp

شکل جمع:

workmanships

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

مهارت، استادی، طرز کار، کار، ساخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

furniture of poor workmanship

مبل بدساخت

We admired the workmanship of Esfahan handicrafts.

ما ساخت خوب کارهای دستی اصفهان را مورد تحسین قرار دادیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد workmanship

  1. noun craftsmanship
    Synonyms:
    skill expertise craft technique handiwork skillfulness design handicraft artistry artwork artisanship

ارجاع به لغت workmanship

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «workmanship» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/workmanship

لغات نزدیک workmanship

پیشنهاد بهبود معانی