شکل جمع:
workmanshipsمهارت، استادی، طرز کار، کار، ساخت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
furniture of poor workmanship
مبل بدساخت
We admired the workmanship of Esfahan handicrafts.
ما ساخت خوب کارهای دستی اصفهان را مورد تحسین قرار دادیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «workmanship» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/workmanship