شکل جمع:
skillsمهارت، چیرهدستی، ورزیدگی، تردستی، استادی، زبردستی، هنرمندی، کاردانی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
He showed great skill.
مهارت زیادی از خود نشان داد.
a man of considerable political skill
مردی با مهارت سیاسی قابلملاحظه
the skills needed in carpentry
هنرهایی که در نجاری بهدرد میخورند
motor skills
تواناییهای حرکتی
He needs to improve his reading skills.
نیاز به این دارد که تواناییهای خواندن خود را بهتر کند.
سودمند بودن، به درد خوردن
مهارت عملی، مهارت کاربردی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «skill» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/skill