امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Right Stuff

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    توانایی‌ها، قابلیت‌ها

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - He has shown he has the right stuff to be a leader.
    - او نشان داده است که توانایی‌های لازم برای رهبری را دارد.
    - Provided, of course, that you have the right stuff.
    - البته به‌شرطی که توانایی‌های لازم را داشته باشید.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد right stuff

    1. noun whatever it takes
      Synonyms:
      skills abilities knowledge power talent experience courage bravery guts self-confidence dependability drive qualifications credentials essential qualities the stuff the goods the makings what it takes

    ارجاع به لغت right stuff

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «right stuff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/right-stuff

    لغات نزدیک right stuff

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی