(مکانیزه کردن کار یا فرایند به حدی که مهارت انسانی کمی برای انجام آن لازم باشد) (از نیروی کار) سلب مهارت کردن، مهارتزدایی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Advances in technology deskilled many traditional jobs.
پیشرفتهای فناوری از بسیاری از مشاغل سنتی سلب مهارت کرد.
They have lost confidence and become deskilled.
آنها اعتمادبهنفس خود را از دست دادهاند و دچار مهارتزدایی شدهاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deskill» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deskill