به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Deskill

ˌdiːˈskɪl ˌdiːˈskɪl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    (مکانیزه کردن کار یا فرایند به حدی که مهارت انسانی کمی برای انجام آن لازم باشد) (از نیروی کار) سلب مهارت کردن، مهارت‌زدایی کردن
    • - Advances in technology deskilled many traditional jobs.
    • - پیشرفت‌های فناوری از بسیاری از مشاغل سنتی سلب مهارت کرد.
    • - They have lost confidence and become deskilled.
    • - آن‌ها اعتماد‌به‌نفس خود را از دست داده‌اند و دچار مهارت‌زدایی شده‌اند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات هم‌خانواده deskill

ارجاع به لغت deskill

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deskill» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deskill

لغات نزدیک deskill

پیشنهاد بهبود معانی