امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Deskill

ˌdiːˈskɪl ˌdiːˈskɪl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
(مکانیزه کردن کار یا فرایند به حدی که مهارت انسانی کمی برای انجام آن لازم باشد) (از نیروی کار) سلب مهارت کردن، مهارت‌زدایی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Advances in technology deskilled many traditional jobs.
- پیشرفت‌های فناوری از بسیاری از مشاغل سنتی سلب مهارت کرد.
- They have lost confidence and become deskilled.
- آن‌ها اعتماد‌به‌نفس خود را از دست داده‌اند و دچار مهارت‌زدایی شده‌اند.
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده deskill

  • verb - transitive
    deskill

ارجاع به لغت deskill

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deskill» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deskill

لغات نزدیک deskill

پیشنهاد بهبود معانی