فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Desk Jockey

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    پشت‌میزنشین، کارمند پشت‌میزنشین
    • - Samuel began his career as a desk jockey.
    • - ساموئل در ابتدا حرفه‌اش را به‌ عنوان یک کارمند پشت‌میزنشین شروع کرد.
    • - Research has linked a sedentary lifestyle -- the kind many desk jockeys lead -- with a higher risk of diabetes
    • - تحقیقات نشان داده است که احتمال ابتلا به دیابت در سبک زندگی‌ای که در آن یک‌جانشینی زیاد است، بالا است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد desk jockey

  1. noun an office worker
    Synonyms: clerical worker, desk worker, pencil driver, pencil pusher, pen pusher, white-collar worker

ارجاع به لغت desk jockey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «desk jockey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/desk-jockey

لغات نزدیک desk jockey

پیشنهاد بهبود معانی