فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Desk Jockey

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

پشت‌میزنشین، کارمند پشت‌میزنشین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Samuel began his career as a desk jockey.

ساموئل در ابتدا حرفه‌اش را به‌ عنوان یک کارمند پشت‌میزنشین شروع کرد.

Research has linked a sedentary lifestyle -- the kind many desk jockeys lead -- with a higher risk of diabetes

تحقیقات نشان داده است که احتمال ابتلا به دیابت در سبک زندگی‌ای که در آن یک‌جانشینی زیاد است، بالا است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد desk jockey

  1. noun an office worker
    Synonyms:
    white-collar worker clerical worker desk worker pencil pusher pen pusher pencil driver

ارجاع به لغت desk jockey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «desk jockey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/desk-jockey

لغات نزدیک desk jockey

پیشنهاد بهبود معانی