پشتمیزنشین، کارمند پشتمیزنشین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Samuel began his career as a desk jockey.
ساموئل در ابتدا حرفهاش را به عنوان یک کارمند پشتمیزنشین شروع کرد.
Research has linked a sedentary lifestyle -- the kind many desk jockeys lead -- with a higher risk of diabetes
تحقیقات نشان داده است که احتمال ابتلا به دیابت در سبک زندگیای که در آن یکجانشینی زیاد است، بالا است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «desk jockey» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/desk-jockey