امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Desk Jockey

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پشت‌میزنشین، کارمند پشت‌میزنشین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Samuel began his career as a desk jockey.
- ساموئل در ابتدا حرفه‌اش را به‌ عنوان یک کارمند پشت‌میزنشین شروع کرد.
- Research has linked a sedentary lifestyle -- the kind many desk jockeys lead -- with a higher risk of diabetes
- تحقیقات نشان داده است که احتمال ابتلا به دیابت در سبک زندگی‌ای که در آن یک‌جانشینی زیاد است، بالا است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد desk jockey

  1. noun an office worker
    Synonyms:
    clerical worker desk worker pencil driver pencil pusher pen pusher white-collar worker

ارجاع به لغت desk jockey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «desk jockey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/desk-jockey

لغات نزدیک desk jockey

پیشنهاد بهبود معانی