با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Inactivity

ˌɪnækˈtɪvəti ˌɪnækˈtɪvəti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    inactivities

معنی

noun
رکود، عدم فعالیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inactivity

  1. noun A lack of action or activity
    Synonyms: inaction, idleness, stagnation, inertness, inoperativeness, inactiveness
    Antonyms: activity
  2. noun A disposition to remain inactive or inert
    Synonyms: inactiveness, inertia

ارجاع به لغت inactivity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inactivity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inactivity

لغات نزدیک inactivity

پیشنهاد بهبود معانی