گذشتهی ساده:
practicedشکل سوم:
practicedسومشخص مفرد:
practicesوجه وصفی حال:
practicingشکل جمع:
practicesعمل، اجرا
It seemed like a good plan, but in practice it failed.
به نظر نقشهی خوبی میآمد؛ ولی در عمل با شکست مواجه شد.
To put our plans into practice requires money as well as hard work.
به انجام رساندن نقشههای ما مستلزم داشتن پول و همچنین کار زیاد است.
عادت، رویه، سنت، رسم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Wearing uniforms is a standard practice in many schools.
پوشیدن لباس فرم در بسیاری از مدارس، رویهی معمولی است.
It’s a common practice to remove shoes before entering someone’s home in Japan.
در ژاپن، عادت است که قبلاز ورود به خانهی کسی، کفشها را درآورند.
تمرین، ممارست
Choir members are required to attend practice twice a week.
اعضای گروه کر موظفند دو بار در هفته در تمرین شرکت کنند.
Regular practice is essential for mastering a new language.
تمرین منظم برای تسلط بر زبان جدید ضروری است.
to be out of practice
تمرین نداشتن
... night and day there was practice and repetition
... شب و روز تمرین و تکرار بود
piano practice
تمرین پیانو
مطب، حرفه، کلینیک، مرکز تخصصی
He started his medical practice after completing his residency.
او پساز پایان دورهی رزیدنسی، مطب پزشکی خود را راهاندازی کرد.
Their law practice has been serving clients for over 50 years.
دفتر حقوقی آنها بیش از ۵۰ سال است که به مشتریان خدمات میدهد.
تمرین کردن، ممارست کردن
شکل نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی: practise
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی فوق متوسط
She practises the violin every day.
او هر روز ویولن تمرین میکند.
He practices basketball everyday.
هر روز بسکتبال تمرین میکند.
(به کاری) پرداختن
شکل نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی: practise
She practised medicine for 20 years.
او ۲۰ سال به طبابت پرداخت.
How long have you been practising as a dentist?
چند وقت است که بهعنوان دندانپزشک مشغول به کار هستید؟
عمل کردن، ادا کردن، انجام دادن (بهطور منظم و اغلب بر اساس عرف یا مذهب یا مجموعهای از قوانین یا بهعنوان عادت)
شکل نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی: practise
The new government has promised all citizens the right to practise their religion.
حکومت جدید به همهی شهروندان وعده داده است که حق دارند آنها به دین خود عمل کنند.
Practicing safe sex is an important way of avoiding HIV infection.
برقراری و انجام رابطهی جنسی ایمن یکی از راههای مهم برای جلوگیری از ابتلا به HIV است.
در عمل
به مرحلهی انجام رساندن، جامهی عمل پوشاندن
از روی عادت یا رسم انجام دادن، معمولاً انجام دادن
کار نیکو کردن از پر کردن است
آنچه را که به دیگران پند میدهی، خودت هم انجام بده/ اول خودت را اصلاح کن، بعد دیگران را
به مرحلهی انجام رساندن، جامهی عمل پوشاندن
گذشتهی ساده practice در زبان انگلیسی practiced است.
شکل سوم practice در زبان انگلیسی practiced است.
شکل جمع practice در زبان انگلیسی practices است.
وجه وصفی حال practice در زبان انگلیسی practicing است.
سومشخص مفرد practice در زبان انگلیسی practices است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «practice» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/practice